مهدي فداكار خشت مال,سایت همسریابی مهدی فداکار,سایت همسر یابی مهدي فداکار

مهدی فداکار,مهدی فداکار خشت مال,خشتمال,مهدی فداکار خشتمال,چاخان,خالی بند,خالیبند,دزد ادبی,نوشهر,چالوس,خایه مال,زن باز,بچه باز,متجاوز,تجاوز,فیلم,مجله,مازندران,شعر,شیراز,دانلود,شعر ادبی,انجمن ادبی,پیام,سگ باز,جاکش,جآکش,نور,پا به پای سگ ها,پا به پای ابرها,باغ عفاف,خانه عفاف,باغ عفاف در 90 روزسایت همسریابی مهدی فداکار,سایت همسر یابی مهدي فداکار

خاله سوسکه July 29, 2010

خانوم دوسی زن نسبتا عاقلی بود. ایکه میگم نسبتا یعنی از ننه بزرگای دیگه عاقلتر بود . ولی یی عیبی که دوشت ایی بود که دهنش خیلی ول بود . یعنی به کوچیک و بزرگ راحت فحش خار و مادر میداد . ما هم همیشه تلاش میکردیم که لجشه بالو بیاریم تا فحشومون بده و ما هم حال میکردیم . تو خونه ما زندگی میکرد . یی رادیو ظبتی دوشت که از مکه آورده بود و خیلی روش حساس بود . نمیذوشت کسی بهش دس بذاره . ما هم عمدا میرفتیم موجشه عوض میکردیم

از صبح تا شب فقط پارازیت گوش میداد . یا نوار سوسن خدا بیامرزه میذوشت . یا نوار حبیب که میخوند شهلای من کجایی و مادر و من مرد تنهای شبم… بعدشم واسی حبیب گریه میکرد . نمیدونم کدوم دیووسی بهش گفته بود که حبیب زنش سرطان گرفته و مرده و یی هفته بعدم هم ننه ش از پله میوفته و میمیره .

خلاصه ایم واسی ایکه موقی که حبیب و سوسن میخونن ما جیغ و جاق نیکنیم .. میومد ماره جمع میکرد و میگفت بیوین تا براتون قصه خاله خزوکک تعریف کنم . شیرازیا به سوسک میگن خزوک …. بعد هم یی موشتی تخمک طالبی که خودش دوروس کرده بود و ده هزارتاشه که بخوری اندازه یی تخمک کدو نمیشه میریخت جلو ما  البته بعضی وقتا هم چند تا پسته سر بسه که هر چی خودش زور زده بود نتونسه بود بشکنتش داخلش بود .. …. تنها قصه ای هم که بلد بود همی خاله سوسکه بود .

ولی آقا یی نکته جالبی که بود ایی بود که ایی خانووم دوسی … قصه خاله خزوکک و با تصنیف شمسی خانووم گفت چی گفت در گوش من گفت چی گفت .. با تصنیف عامو سبزی فروش بعله سبزی کم فروش بعله رو با هم قاطی میکرد . خلاصه آلزایمروو میزد بالو .

خلاصه میشنسیم و طی یی مراسم با شکوهی … قصه گوش میدادیم.بعد هم شروع میکرد که خاله خزوکک میاد بیرون میخاسه شوهر پیدو کنه و زیر بازارچه یی مردک گردن کلفتی که قصاب بوده .. احتمالا هیز هم تشریف دوشته .. میگه خاله خزوکک زن من میشی ؟ بعد هم بدبخت خاله خزوکک اولین چیزی که میپرسیده ایی بوده که اگه یی روزی دعوامون شد منه با چی  میزنی ؟ خب قصابو هم میگه که با ایی ساتوروو میزنم خارو مادرته به عزات میشونم .. خاله حزوکک هم میترسه میگه : نه نه نمیشم .. اگر بشم کشته میشم …

بعد هم بقال میاد و او هم میگه اگه دعوامون بشه با سنگ ترازون میزنم و تو روح جد و آبادت گ…. میذارم . خلاصه قصه که به اینجو میرسید آلزایمر خانووم دوسی میزد بالو و میگفت حالو همتون دست بزنید .. من زن بقال نمیشم … چرو نمیشی ؟ کاری که بقال میکنه .. با سنگ و مثقال میکنه …. من زن دکتور نمیشم … چرو نمیشی ؟ کاری که دکتور میکنه  سوزن تو قنبل میکنه .. وایییییی واییییی.

بعد دوباره شروع میکرد و میگفت بعد خاله خزوکک می ره جلوتر و سبزی فروش میاد جلو و میگه خاله خزوکک زن من میشی؟ او هم میگه اگه دعوامون بشه منه با چیچی میزنی ؟ او هم میگه با ایی بادنجون و کدو میزنم تو سرت که مث تپاله پخش بیشی رو زمین .. آقا بعد دوباره خانووم دوسی قاطی میکرد و تصنیف عامو سبزی فروش … بعله … سبزی کم فروش … بعله … سبزیت گل داره … بعله    درد دل داره ……

خلاصه تا ایکه میرسید به آقو موشه … به اینجو که میرسید میگفت : ایی خاله خزوکک که به ایی همه مرد خوب و گردن کلفت و با غیرت جواب نه داده بود … خاک تو سرش به آقو موش مردنی که عاشقش بوده و نه پول دوشته نه زور دوشته … میگه ها زنت میشم .. چون ازش سوال کرده بوه وقتی دعوامون شد منه با چیچی میزنی ؟ او هم گفته بود عزیزووم با دومب نرم و نازوکووم . اصلا مگه دیوونه هسم که بزنمت ؟

بچووی دیگه همشون گیج میشدن . چون ایی قصوو اصلا سرو ته ندوشت . ایقد همه چی با هم قر و قاطی میشد که هیچکدومشون شعورشون نمیرسید به قصه . خب حقم دوشتن .. شوما حسابشه بکنین … سه چارتو تصنیف قاطی پاتی بدن تحویل بچه ….

ولی ایی قصه خاله سوسکه واسی من خیلی جالب بود . همیشه خیال میکردم  تنها کاری که زن ایرونی داره ایه که فقط و فقط بره شوهر کنه . دیگه بکار هیچ کاره دیگه ای هم نداره . بعد هم هنوز که هنوزه  وقتی میرم خاسگاری فکر میکنم باید یی جوری به همه بفهمونم که من میتونم زنمو کتک بزنم .

انگار که یکی از مهمترین وظیفه  شوهر  کتک زدنه . اگه مرد نتونه کتک بزنه  میشه مث همو موشو تو قصه . هر کی عاشق باشه و مهربون باشه … خل و چله . خلاصه ما هم تصمیم گرفتیم که اگه زن بیگیریم یی کتک مفصلیش بزنم . چون ایی تو فرهنگ ما ریشه داره که زن باید کتک بخوره … اگه نزنیش .. اگه جلوش کم بیاری … سوارت میشه .

همی حالو هم هنوز اگه ظرف بشوری .. اگه آشغال بیزاری دم در اگه بچه بغل کنی باز می گن زن ذلیل … چیزی عوض نشده . هنوزم زن ایرانی زندگیش با شوهر کردن کامل میشه …. هنوزم تو سرش میزنن … چرا ؟؟؟؟؟؟؟ به نظر من همش تقصیره خودشه ….. تو قسمت کامنتا  در موردش بحث میکنیم .